.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


كيهان: فرمول فتنه

«فرمول فتنه» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد؛ تمناي قدرت چنان دل از طلحه بن عبيدالله ربوده بود كه نه پيش رو مي ديد و نه پشت سر. نه علي(ع) را در سپاه روبرو مي ديد تا از خود بپرسد من و جنگ با «مدار حق»؟! و نه پشت سر را مي كاويد تا از خود بپرسد مروان بن حكم را در اردوگاه ما چه كار؟ و آن كه پيش رو نتواند ديد، پشت سر را تواند؟!

چه جبهه آشفته اي! كه كشندگان خليفه سوم عثمان و خويشاوندان و وزيران و استانداران وي يكجا جمع شده بودند. آيا معاويه، طلحه الخير و زبير سيف الاسلام را جنبانده بود براي پيمان شكستن و روياروي اميرمؤمنان صف آراستن كه براي هر يك نامه اي جداگانه و محرمانه فرستاده بود، كه خليفه تويي اگر بر علي برآشوبي و پيروز شوي؟! يا پيشاپيش، هيجان قدرت و خلجان نافرماني در جانشان افتاده بود و معاويه از جبهه شام، فقط هيزم در اين آتش افكند؟ هرچه بود مسلم اينكه «مروان بن حكم» در اين ميان واسطه جنباندن و شوراندن اين دو صحابه پيامبر عليه اميرمؤمنان شد.

آخر اين قصه تلخ از همه عبرت آموزتر است. آنجا كه طلحه هزيمت سپاه جمل را ديد- و شايد به ترديد افتاد- و خواست كناره گيرد از جنگ يا بگريزد. همان هنگام چشم مروان به او افتاد و به خاطر آورد كه همين طلحه در كنار كساني چون زبير چگونه بر خليفه سوم شوريدند و با اين شورش، بساط برخورداري ويژه از امارت و بيت المال به هم خورد. پس تيري در چله كمان گذاشت و بر جان طلحه نواخت. طلحه دانست كه اين تير از اردوگاه خود وي بر پيكرش نشسته است. غلامش او را به خرابه اي كشاند. ماجراي 8-7ماه گذشته در همان حال نزار و احتضار، به سرعت برق و باد از مقابل چشمان طلحه گذشت. شهوت و سوداي قدرت حالا فرونشسته و عقل وي دوباره به كار افتاده بود. چه دير هنگام! يك جمله بيش نگفت «خون هيچ مرد بزرگي مثل خون من هدر نرفت» و چنين سر آمد عمر مردي كه در احد در كنار پيامبر جانانه جنگيده و زخم برداشته اما اينك به فريبي از معاويه دل خوش داشته بود كه اگر پيروز شوي، خليفه تويي!

طلحه و زبير و هم اردوگاه شدن با كساني چون مروان بن حكم، سعيدبن عاص، مغيره بن اخنس، عبدالرحمن بن عوام؟!... نفاق و عداوت در خاندان مروان ميراثي بود كه براي يكديگر به يادگار مي گذاشتند. حكم بن ابي العاص پدر مروان از دشمنان لجوج و استهزاكنندگان رسول خدا(ص) بود و مطرود آن حضرت واقع شد. مروان و پدرش حكم به دستور پيامبر اكرم(ص) از مدينه تبعيد شدند و به خاطر سوابق منفي، شفاعت عثمان درباره آنها چه نزد رسول خدا(ص) و چه نزد ابوبكر و عمر پذيرفته نشد. اما خليفه سوم، مروان را به دامادي خويش درآورد و وزارت و دبيري به وي سپرد.

پس از شكست اصحاب جمل، مروان به اسارت درآمد. اميرمؤمنان به شفاعت حسنين عليهما السلام، مروان را آزاد كرد. اصحاب پرسيدند يا علي! آيا با تو بيعت مي كند؟ امام پاسخ داد «مگر پس از كشته شدن عثمان بيعت نكرد؟ مرا به بيعت او نيازي نيست. دست او دست يهودي است، اگر با دست خود بيعت كند، در نهان بيعت را مي شكند. بدانيد كه او حكومت كوتاه مدتي خواهد داشت مانند فرصتي كه سگي با زبان، بيني خود را بليسد. او پدر 4حاكم است و امت اسلام از دست او و پسرانش روزگار خونيني خواهند داشت.» (خطبه 37 نهج البلاغه)

چه شد كه چنين كسي پس از رانده شدن از سوي پيامبر(ص) از عمق حكومت سردرآورد و ميراث دار قدرت و بيت المال شد؟ او چگونه صاحب منصبان و استانداران بد نام معزول در روزگار حكومت علي عليه السلام را گرد هم آورد؟ مروان در چه فرآيندي توانست طلحه و زبير را تحريك كند و پشت سر آنها براي معارضه با حكومت عدل علوي پنهان شود؟ او چگونه خود را در بارگاه معاويه بالا كشيد تا بالاخره توانست مروانيان را جاي امويان خليفه- سلطان- امت اسلامي كند؟ اين «دست يهوديه» چگونه توانست آشوبي چنان برپا كند؟

چرا راه دور برويم؟ از همين روز و روزگار خود بپرسيم كه چگونه زخم فتنه سرباز كرد و رجالي را در كام خويش كشيد؟ و چرا تا اين زخم مي خواهد به هم بيايد و بهبود يابد، ديگر بار تازه مي شود؟ اگر قرار باشد يك بررسي ضداطلاعاتي درباره حوادث پرفراز و نشيب اين چند سال و ماه اخير داشته باشيم، چه قضاوتي بايد بكنيم؟ ما دستگاه ضداطلاعاتي قوي داريم و اگر به يافته هاي آن پايبند باشيم، اين فتنه ها و رخنه ها آسيب شناسي شده است. فتنه هايي از اين دست، يك روند است در تاريخ. قاعده و قانون و فرمول دارد. با نگاه فلسفه تاريخي، مي توان آن قواعد را شناخت. اگر خلاصه كنيم همان است كه علي بن ابيطالب عليه السلام پس از هزيمت سپاه شتر سرخ مو فرمود. پيش از آن كه شورش شود، دل هايي از جاي جنبيده و بي ثبات شده بود. ابتدا قلب هايي دچار آشفتگي و آشوب شده بودند. فرمود «ربط جنان لم يفارقه الخفقان. بر جاي و استوار باد دلي كه ياد خدا و پرواي او از آن قلب جدا نشده باشد». آفريدگار جان و جهان آنجا كه خواست مردان دوري گزيده از سلطنت دقيانوس و برخورداري حرام آلود را بستايد، فرمود: «آنها جوانمرداني بودند كه به خدا ايمان آوردند و ما بر هدايت آنها افزوديم. و ربطنا علي قلوبهم اذ قاموا. و قلب هاي آنها را استوار كرديم زماني كه قيام كردند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمان و زمين است. غير از او خداي ديگري را نمي خوانيم.» (آيات 31 و 41 سوره كهف).

برجا و استوار ماندن قلب يا از جا جنبيدن آن. مقتداي مؤمنان در كنار كشتگان فتنه جمل فرمود «ناشنوا و سنگين باد گوشي كه نصيحت و صداي بلند را نشنود و چگونه صداي آهسته را بشنود آن كه فرياد بلند او را كر ساخته است. استوار باد قلبي كه ياد و پرواي خدا هرگز از آن جدا نشده است. همواره منتظر پيامدهاي خيانت شما بودم وآ ثار فريب خوردگي را در سيماي شما دريافته بودم.

لباس دين شما را از من مي پوشاند اما صدق باطنم، پنهان شما را بر من مي نماياند» (خطبه 4 نهج البلاغه). بزرگ مردي كه مي فرمود «علي را با نعمتي كه فناپذيرد و لذتي كه نپايد چه كار؟! به خدا پناه مي بريم از به خواب رفتن و خفتن عقل و زشتي لغزش ها، و از او ياري مي جوييم» (خطبه 224)، فقط او مي توانست مانند طبيبي حاذق درباره روشنايي و بينايي قلب سخن بگويد كه «خداوند منزه و بلندمرتبه، ذكر و ياد خويش را صيقل دهنده و جلابخش قلب ها قرار داد تا پس از سنگيني گوش بشنوند و پس از نابينايي ببينند وپس از عناد و نافرماني اطاعت كنند» (خطبه 222 نهج البلاغه). و همو عقل و خرد را ستود و انواع آن را بازگفت آنجا كه در توصيف آل پيامبر(ص) فرمود «آنها نه با حق مخالفت مي ورزند و نه در آن اختلاف مي كنند... در دين تعقل ورزيدند و انديشيدند، عقل فرا گرفتن و رعايت كردن نه عقل شنيدن و روايت كردن، كه راويان علم بسيارند و راعيان و مراعات كنندگان آن اندك». (خطبه 239 نهج البلاغه)

جهان زلزله خيز است و جان ما زلزله خيزتر. مگر در ماجراي خوف انگيز هجوم احزاب به مدينه، خدا نفرمود «هنا لك ابتلي المومنون و زلزلوا زلزالا شديداً. آنجا مومنان همه آزمايش شدند و تكان سختي خوردند» تا آنجا كه گروهي گفتند خدا و رسولش به ما دروغ گفتند و شماري ديگر، شروع به رعب افكني و بحران نمايي و خالي كردن دل مسلمانان كردند كه «اي اهل يثرب برگرديد، اينجا ديگر جاي ايستادن شما نيست.» و مگر عبدالله بن ابي سردسته منافقين پس از ناكامي سپاه اسلام در جنگ احد، مسلمانان را سرزنش نكرد كه چرا خود را به كشتن مي دهيد، اگر محمد ]ص[ پيامبر خدا بود، ياران او گرفتار قتل و اسارت نمي شدند. مگر آيه نازل نشد «آيا گمان مي بريد وارد بهشت مي شويد در حالي كه سرنوشت پيشينيان بر شما نيايد؟ سختي و زيان آنان را فرا گرفت و تكان خوردند تا آنجا كه پيامبر(ص) و كساني كه به همراه او ايمان آورده بودند گفتند نصرت خدا كي مي رسد. بدانيد كه ياري خدا نزديك است» (آيه 214 سوره بقره)

دگرگوني و زلزله، قانون تكويني خداست. يك به يك تكان سختي خواهيم خورد، بي ترديد. بايد معلوم شود كدام دل و جان ضدزلزله است و برقرار مي ماند و پايه هاي كدام قلب را غارتيان، سست كرده اند. مي شود همين روزها به عيان ديد رجال پرآوازه اي را كه چه آسان از جاي مي جنبند و چونان برگي جدا افتاده از درخت بازيچه هوا مي شوند، معلق ميان زمين و آسمان. پا بر زمين بفشار مرد! تو ريشه داري تو مال اين دياري. تو را به مروان ها چه كار؟

انتخابات بهانه است، دولت احمدي نژاد هم. «سيد علي» خار چشم است و نظام مقتدر جمهوري اسلامي هم. مقتداي ما و ملت و نظام اسلامي به تبعيت از او، پروژه قرن جديد آمريكايي و خاورميانه جديد را به تلي از خاكستر بدل كردند و ابهت ابرقدرت قرن را قدرتمندانه به چالش گرفتند. اين كم گناهي نيست در نگاه فراعنه اي كه دنيا را زير پنجه خويش مي يافتند اما ناگهان روياي بزرگشان به كابوسي واقعي بدل شد. دشمن ما آنانند و ما نيز منزجر از آنان. بي عقلي و خرد آشفتگي است اگر كسي در اين ميان، جبهه دشمن و دوست را گم كند و به خيال خود در درون جبهه هاي خودي پاپيچ ملت و حاكميت شود. البته به صبر و سعه صدر ماموريم در اين معركه. اما خطاست كسي يا كساني خيال كنند نظام و مردم در برابر خط خطا و خيانت فقط صبوري مي كنند يا احيانا باج مي دهند. از اينجا به بعد را نمي توانند پيش بيني كنند و چه بسا خطري كرده باشند پرهزينه و ناسنجيده. جبهه بزرگ انقلاب اگر تا اينجا در برابر فتنه انگيزان بردباري كرده و شكيبايي ورزيده، نه از سر ضعف و انفعال يا خوف كه صرفا به اعتبار متابعت از مقتداي عزيزتر از جان بوده است. خطاست گمان كنند اينجا كوفه و علي تنهاست. نه، اگر قرار باشد كساني از اردوگاه انقلاب بيرون بروند، سر به شورش بگذارند و نصيحت در آنها اثر نكند، ملت بزرگ ايران و مردان پاكباخته و بي تعلق آن پاي مولا و مقتداي خويش ايستاده اند. صبر را حدي است و اگر فتنه گران كار به گردن كشي كشاندند، با همه تلخي ابا نداريم از پي كردن شتر فتنه كه خداوند فرمود «الفتنه اكبر من القتل».

اينجاست كه ساعتي انديشه و تعقل از 70 سال عبادت برتر مي شود. خداوندا به تو پناه مي بريم از خفتن عقل و زشتي لغزش هايي كه زيبا مي نمايد. و از تو ياري مي جوييم اي دگرگون كننده قلب ها و ديده ها!

جمهوري اسلامي: خيز صهيونيستها براي سيطره هميشگي بر بيت المقدس

«خيز صهيونيستها براي سيطره هميشگي بر بيت المقدس»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛
بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي در اقدامي توسعه طلبانه و خطرناك اعلام كرد يهوديان در سرتاسر بيت المقدس آزادي عمل دارند و مي توانند در هر نقطه از اين شهر كه مايل باشند زمين خريداري كرده و اقدام به خانه سازي كنند. اين صهيونيست كهنه كار و افراطي در ادامه اظهاراتش در جريان نشست هفتگي كابينه اين رژيم افزود : بيت المقدس به طور يكپارچه پايتخت اسرائيل خواهد بود و اين حاكميت غيرقابل بحث است . نتانياهو اضافه كرد اين موضعش را به اطلاع باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا نيز رسانده است.

اين رخداد تحولي بي سابقه در تاريخ تحولات سياسي اين شهر مهم و حساس كه حتي سازمان ملل و متحدين غربي رژيم صهيونيستي نيز آن را يك سرزمين اشغالي و متعلق به فلسطيني ها مي دانند محسوب مي شود و قطعا درصورت ادامه سكوت اعراب و دولت هاي اسلامي در آينده اي نه چندان دور اين شهر به يك منطقه يهودي نشين تبديل خواهد شد. آنچنانكه از شواهد موجود بر مي آيد كابينه نتانياهو كاملا مصمم است منويات خود را در مورد اين شهر به مرحله اجرا برساند.

صهيونيست ها از ديرباز و از زمان اشغال اين شهر سرسختانه در تلاش بوده اند اين منطقه مهم و تاريخي را كه به منزله قلب فلسطين اشغالي محسوب مي شود به كلي تصاحب كرده و به يك شهر يهودي تبديل سازند ولي به دليل مقاومت هايي كه از جانب فلسطيني ها صورت گرفت جامعه بين المللي و مجامع جهاني تاكنون مانع دست يافتن آنها به اين هدف شوم شده اند. اكنون به نظر مي رسد صهيونيست ها شرايط را براي تحقق هدف خود مناسب يافته و بيش از هميشه مصمم شده اند به آن جامه عمل بپوشانند.

نتانياهو از زماني كه زمامدار رژيم صهيونيستي شد محور سياست هاي خود را بر بيت المقدس متمركز ساخته است . تخريب منازل فلسطيني ها در بخش شرقي بيت المقدس به بهانه هاي واهي از جمله نداشتن مجوزهاي قانوني و ساخت بيش از يك هزار و دويست واحد مسكوني يهودي نشين در شهرك هاي قدس شرقي كه ساخت بخش عمده اي از آنها به پايان رسيده است از اقدامات نتانياهو براي زدودن هويت تاريخي بيت المقدس بوده است . با اين حال آنچه خطر را بيش از هميشه جدي ساخته طرح شيطاني نتانياهو براي اسكان بيش از يك ميليون يهودي در بيت المقدس تا 10 سال آينده است كه به معني اين خواهد بود كه تا آن سال بيت المقدس به طور كلي از ساكنان عرب و مسلمان تخليه خواهد شد.

بيت المقدس اگرچه امروز هم تحت اشغال صهيونيست ها قرار دارد ولي وجود بافت جمعيتي آن با اكثريت مسلمانان مانع سيطره صهيونيستها براين شهر شده است . رژيم صهيونيستي بخش غربي اين شهر را در سال 1327 و بخش شرقي آن را در سال 1346 به اشغال در آورد. هر چند سازمان ملل بخش شرقي بيت المقدس را جزو سرزمين هاي اشغال شده مي داند ولي ملت فلسطين اين تقسيم بندي را نپذيرفته و تمامي اين شهر را غصب شده و متعلق به خود مي داند.

سرنوشت بيت المقدس يكي از عوامل شكست چندين دور تلاش سازش درگذشته بوده است و حتي در يك برهه درحاليكه ياسر عرفات رئيس حكومت خودگردان و ايهود باراك نخست وزير رژيم صهيونيستي به مرحله نهايي براي امضاي پيمان سازش رسيده بودند مخالفت رژيم صهيونيستي با واگذاري بخش شرقي آن به حكومت خودگردان مذاكرات را با شكست مواجه ساخت .
آنچه در مقطع فعلي صهيونيستها را به فكر عملي ساختن طرح دراز مدت يهودي سازي بيت المقدس انداخته است .
ضعف و بي ارادگي مشهود دولت هاي عرب و كشورهاي اسلامي و وجود تفرقه در ميان فلسطيني هاست . دولتهاي عرب تحت تاثير اين توهم كه دولت فعلي آمريكا با دولتهاي پيشين تفاوت دارد و در مسير دستيابي به صلح عادلانه در خاورميانه حركت مي كند موضع كاملا منفعلانه و مغفولي در پيش گرفته اند. اين دولتها اگرچه درگذشته نيز قدرت و شهامت اقدامات موثري در برابر توسعه طلبي و سياستهاي اشغالگرانه صهيونيستها نداشتند ولي اكنون خود را پشت اوباما و شعارهاي فريبنده وي مخفي كرده اند تا از تيررس ملت هاي خود در امان باشند ولي واقعيت اين است كه اوباما هرگز در مسيري وارد نخواهد شد كه به ضرر منافع رژيم صهيونيستي منجر شود و كارنامه پنج ماهه وي نيز اين را به اثبات رسانده است . با اينحال و عليرغم واقعيت هاي موجود هنوز راههاي موثري براي مقابله با توطئه كثيف رژيم صهيونيستي در يهودي سازي بيت المقدس وجود دارد كه قطعا اگر كشورهاي عرب و مسلمان اراده كنند مي توانند اين توطئه خطرناك را خنثي نمايند. اعراب و مسلمانان بايد براي بازداشتن رژيم صهيونيستي از حركت اخيرش حاميان اصلي اين رژيم يعني آمريكا و اروپا را با اعمال فشارهاي سياسي و تحريم هاي اقتصادي تحت فشار قرار دهند و در اين ميان سازمان كنفرانس اسلامي اتحاديه عرب و كميته بين المللي قدس مي تواند نقش موثري ايفا نمايد. اين سازمان ها با افزايش تحركات ديپلماتيك در سازمان ملل مي توانند فشارها را بر رژيم صهيونيستي متمركز سازند.

تفرقه و تشتت در صفوف فلسطيني ها عامل ضعف جبهه ضد صهيونيستي در سالهاي اخير شده كه اين خود گستاخ شدن صهيونيست ها و قدرت مانور افراطيوني همچون نتانياهو را باعث گرديده است . از اينرو وحدت و يكپارچگي در صفوف فلسطيني ها در مقطع حساس كنوني يك الزام است و كساني كه مانع اين وحدت هستند خواسته يا ناخواسته در مسير خيانت به آرمان فلسطين حركت مي كنند. با اينحال هيچ كدام از اين مسائل نمي توانند توجيه گر سكوت ملت هاي مسلمان در مقابل از دست رفتن قبله اول آنان باشد و سكوت امروز قطعا به عنوان يك ننگ در تاريخ براي مسلمانان ثبت خواهد شد چرا كه صهيونيست ها مصمم به يهودي سازي بيت المقدس هستند و اين حادثه درصورت تحقق در آينده به هيچ وجه قابل جبران نيست .

ابتكار: مدارا؛ حلقه مفقوده تحولات ايران

«مدارا؛ حلقه مفقوده تحولات ايران»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم فضل الله ياري است كه در آن مي‌خوانيد؛اين روزها مردم آفريقاي جنوبي در 91 سالگي مردي به شادي نشسته اند که به تابلويي سفيد از مردمي سياه پوست بدل شده است.ديگر نمي توان آفريقا را به معادن طلايش شناخت و يا نيروي کار ارزان."نلسون روليهلا هلا ماندلا"نامي است که بخشي از بار تاريخ آفريقا را به دوش مي کشد.او اگرچه در دوره اي رئيس جمهور آفريقاي جنوبي بود اما تنها چيزي که اين روزها از ماندلا در اذهان باقي نمانده است همان رياست رسمي او بر جمهوري آفريقاي جنوبي است.

هيچ کس نمي تواند چهره سياه و موهاي سپيدش را فراموش کند.هيچ کس نمي تواند ماندلاي آزاد را بدون 27 سال زندن در سلولي در جزيره روبن را از ياد ببرد (گو اينکه خودش از ياد برده است). ماندلا اين مرد 91 ساله کسي با نام برنده جايزه صلح نوبل نمي شناسد که اگر خوب بنگريم کسي جايزه نوبل را بدون ماندلا نمي تواند تصور کند. اين زنداني و رئيس جمهور سابق آفريقاي جنوبي سالهاست که عنواني را از مردم خود هديه گرفته که همه عناوين قبلي اش را تحت الشعاع قرار داده است.

پير و جوان، دختر و پسر و مرد و زن آفريقايي او را "مخولو"(پدر بزرگ)مي خوانند.هر چيزي که ما از پدر بزرگ سراغ داريم در نام ماندلا مستتر است. سالهاست که حضور يا عدم حضورش در مراسمي نشان دهنده اهميت يا بي اهميتي آن است; بي آن که مقامي به نامش سند خورده باشد. نلسون ماندلا امروزه به سفيري براي صلح تبديل شده است. سالهاست که نلسون ماندلا همچون مجسمه اي زنده و پويا در ميدان بزرگ جهان نصب شده است.متين و مهربان و مردم جهان (رهگذران اين ميدان)به احترام او کلاه از سر بر مي دارند و دست به سينه رد مي شوند.

پي بردن به اين همه بزرگي و محبوبيت نياز چنداني به راز گشايي ندارد.نلسون ماندلا "مدارا" و "بخشش" را وارد فرهنگ سياسي جهان کرد.آن هنگام که از سلولي تنگ در جزيره اي متروک قدم به کاخ رياست جمهوري آفريقاي جنوبي گذارد و زندانبانش را به معاونت برگزيد.اگرچه چشم در چشم او گفته بود:"نمي توانم فراموش کنم" اما به جهانيان اعلام کرده بود "ولي مي توانم ببخشم" و بخشيد و از آن روز از رئيس جمهور يک کشور آفريقايي به نمادي براي "مدارا" در جهان بدل شد.

ماندلا بي آنکه دست در قانون سياسي کشورش برده باشد رياست اش را بر قلب هاي جهانيان تا ابد تمديد کرده است. ماندلا اما امروز نياز کشور ما هم هست; اين روزها که فضاي سياسي کشور از مردم تا مسئولين به دو قطب متضاد تبديل شده است و صف آرايي نه يک مسابقه فوتبال که جنگي از قرون گذشته را به ذهن متبادر مي -کند.

روزهايي که کارخانه دشمن سازي در قلب و روح هر کدام از ما شعبه اي داير کرده است.کارخانه اي که اگر چه هيچ محصولي براي زندگي ما ندارد اما به اندازه مرگ; دود از دود کش هاي خود بيرون مي دهد و فاضلابي مسموم از لوله هاي خروجي اش به کام تشنگان ميريزد. ماندلا تنها تصويري بر ديوار نيست، مجسمه اي در ميدانهاي شهر نيست. فيلمي براي ديدن و کتابي براي خواندن نيست. او حلقه مفقوده تحولات سياسي و اجتماعي ماست."مدارا" پيام بزرگ او به جهان است. همچون اعرابي جاهل نباشيم که درکنار مسجدالحرام گوشش را از پنبه آکنده بود تاپيام محبت پيامبر مهرباني را نشنود.ما که بانگ مان گوش فلک را کر کرده است که صداي پيامبر رحمت را شنيده ايم; گوشمان را بر اين پيغام بزرگ "مدارا" نبنديم...

صداي عدالت: راست سنتي در پي مردانگي دشمن و نه حرص دوست ‏

«راست سنتي در پي مردانگي دشمن و نه حرص دوست»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي صداي عدالت به قلم آرش محبي است كه در آن مي‌خوانيد؛در دوران پيش از اسلام دولت ساساني براي حفظ مرزهاي خود از تهاجم اعراب دولت حيره را در عراق کنوني تقويت مي کرد و شايد اين روزها اصولگرايان قديمي با تلاشي مشابه سعي مي کنند با حفظ سنگر اصلاح طلبي تهاجم جريان تازه نفس اصولگرا به قلمرو خود را به تعويق بياندازند. ‏

اگرچه جريان اصلاح طلبي اين روزها حصار سياسي چندين ساله خود را شکسته و رنگ و بويي اجتماعي تر و عمومي تر پيدا کرده است وبه تعبير انديشمندي حفاظ هاي امنيتي خود را تا مرز چندين ده ميليون جمعيت آگاه کنوني ايران گسترش داده است اما جريان محافظه کار اصولگرا که هميشه با فرمول ائتلاف با قدرت در حفظ تماميت خود کوشيده است در روزهاي خوبي به سر نمي برد.‏
اين جريان در دوره هاي مختلف جناح چپ و اصلاح طلبان را رقيب سياسي خود تعريف کرده وحتي طيفي از اين جريان تا انتخابات رياست جمهوري دهم نيز به اين تعريف پايبند بود. اين روزها اما با انتصاب رحيم مشايي و پالس هايي که از سوي احمدي نژاد به جريان هاي خواهان شراکت در کابينه ارسال مي شود تمامي تصورات خوش خيالانه اين جريان يا حداقل بخشي از اين جريان که چاشني حمايت هاي انتخاباتي نيز بود آشفته شده است.‏

دور ماندن جريان محافظه کار از قدرت مرگ تدريجي اين جريان را رقم مي زند چرا که برخلاف جريان اصلاح طلبي رشته هاي حيات جريان محافظه کار تنها در پيوند با قدرت است. قدرتي که امروز در دستان کساني است که اگرچه از نردبان راست سنتي به بام رياست رسيدند اما به محض ديدن افق هاي گسترده تر از بالاي همان بام براي انداختن نردباني که ديگر بر آن سوار نيستند ترديد ندارند. البته احمدي نژاد و حاميانش بسيار پيشتر از اين انتخابات ترديدهاي خود را بروز داده بودند. از نظر اين جريان نوظهور اصلاح طلب واصولگراي سنتي فرق چنداني با هم ندارند همانگونه که پس از انتخابات شوراي شهر سوم يکي از چهره هاي سرشناس حامي دولت گفت اصولگرا و اصلاح طلب به يکسان چوب بر ما زدند.‏

‏ پس از انتخابات شورا نيز نشانه هاي عبرت کم نبود. آنجايي که براي برکناري شهردار فعلي پايتخت جريان نوظهور حتي حاضر به مصالحه با اصلاح طلبان شوراي شهر بود به راستي اصولگرايان قديمي از خود نپرسيدند که اينها چگونه سالکان اصولگرايي هستند که براي از بهشت در آوردن اصولگرايي ديگر حاضر به معامله با کساني هستند که زعماي ما حکم نامشروعيت بر پيشاني برخي از آنان زده اند و ما نيز

استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.164 seconds.